زن و کینه
نیچه یکی از بزرگترین زن شناسان تاریخ ، زن را به لحاظ صفت به کینه توزی متمایز می کند . بخش
عظیمی از فتنه ھائی که در جامعه بشری جریان دارد در نھان معلول کینه توزی زنان و فتنه ھای آنھاست
که مردان احمق به اجرای آن می پردازند . اکثر آثار ماندگار ادبیات اساطیری جھان مثل آثار ھومر،
فردوسی و شکسپیر بر محور فتنه ھای کینه توزانه زنان شکل گرفته است . در قرآن کریم ھم زن مظھر
کید عظیم است .
و امّا کینه زن از چیست ؟ بی تردید کینه بعنوان یک صفت شیطانی نمی تواند معلول یک سابقه درست و
شرافتمندانه ای باشد . شکست زمینۀ کینه ھاست ولی شکست در قلمرو دین و شرافت و محبّت و
معرفت ھرگز منجر به کینه نمی شود . مؤمنان از کینه مبرایند زیرا کینه موجب مرگ دل و انجماد روح می
شود که ھمان تباھی ایمان و خرد است .
کینه زن بعنوان یک عذاب عظیم و سوزاننده ،محصول شکست او در کیدھای اوست جھت فریب و به دام
انداختن مردان بواسطه ناز و عشوه و خود فروشی. زنی که برای بدام انداختن مرد تن به خود فروشی
می دھد و نھاتاً رسوا و ناکام می شود در واقع یک زن نابود شده و خسر الدنیا و آخرت است. و کینه او از
این بابت است . کینه او شامل حال ھمه مردان می شود و او زین پس مبدّل به یک کالای جنسی محض
می شود تا فقط از مردان انتقام بستاند زیرا او را نپرستیده اند . ھر فتنه ای که در جھان است یا حاصل
مردان عالم بی عمل و ریاکار است و یا حاصل زنان مکار و حیله گر : علم عاریه ای و عشق ریائی !
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 208
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.