فلسفه رنج
ھر درد و رنج و گرفتاری و عذاب مادی و معنوی وعاطفی بشر انگیزه ای برای فھمی برتر است و در واقع
جز برانگیختن قوۀ ادراک رسالت دیگری ندارند .
پس حماقتی برتر از این نیست که آدمی بجای تفکّر و تأمل و تعمق در ریشه ھا و علل رنجھایش بلافاصله
مترصد تسکین و علاجش شود و لذا ھمه راه حلھا و درمانگریھای بشری منجر به لاینحل ترشدن مسائل و
عمیقتر شدن عذابھا می شوند زیرا علاج ھر درد و رنجی در معرفت دربارۀ آنھاست و بقول علی (ع)
« . دوزخی جز بی معرفتی نیست »
اگر انسان تنھا حیوان رنجور جھان است بدان دلیل است که فلسفه وجودی انسان بر معرفت است و
انسان خلق نشده الا اینکه علت و معنا و اسرار ھستی خود را فھم کند و نھایتاً خالق خود را بشناسد و
بپرستد و با او دوستی نماید .
بنابراین ھر که رنجورتر و گرفتارتر است بیشتر مدنظر پروردگار است و لیاقت بیشتری برای کسب معرفت
دارد و امر به عرفان و خودشناسی و خداشناسی می شود . لذا برای اھل ایمان و معرفت ، کفری برتر از
علاج مادی و صوری رنجھا و گرفتاریھا نیست بخصوص رنجھای عاطفی که عرصه تنھائی ھستند و وای بر
کسی که از تنھائی بگریزد زیرا پروردگار در قلمرو تنھائی به انتظار انسان است . تنھائی صراط المستقیم
بین خود و خداست .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 260
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.