290- یأس مرگبار فلسفی و میل به خودکشی در جماعت اهل فلسفه
از معنائی بس قابل تأمل برخوردارست که چگونه و چرا کسانی که در باب
معنای وجود و وجودیابی تفکر می کنند با تمامیت وجود دچار بن بست شده
و به عدمیت دچار میگردند که برای نجات از این حس نابودی است که میل به
خودکشی در ناخودآگاه فلاسفه رخ می نماید و بتدریج خود را تبدیل به یک
مفهوم فلسفی می کند. و ما بعنوان یک مسلمان بخوبی درک و باور داریم
که میل به خودکشی که ناشی از انقطاع از رحمت خداست یک القای خاص
ابلیس در نفس ناطقه بشر است. از این منظر نیز می توان هویت ابلیسی
فلسفه را دریافت. و همچنین این حقیقت که وجود و رحمت امر واحدیست
زیرا وجودی جز خدا نیست که رحمت را بر خود نوشته است و آنکه خدا را
می خواند رحمت را می خواند و می یابد یعنی وجود را! پس فلسفه، ضد
وجود است بخصوص فلسفه وجود!
از کتاب "فطرت خدا و فطرت بشر " استاد علی اکبر خانجانی
از معنائی بس قابل تأمل برخوردارست که چگونه و چرا کسانی که در باب
معنای وجود و وجودیابی تفکر می کنند با تمامیت وجود دچار بن بست شده
و به عدمیت دچار میگردند که برای نجات از این حس نابودی است که میل به
خودکشی در ناخودآگاه فلاسفه رخ می نماید و بتدریج خود را تبدیل به یک
مفهوم فلسفی می کند. و ما بعنوان یک مسلمان بخوبی درک و باور داریم
که میل به خودکشی که ناشی از انقطاع از رحمت خداست یک القای خاص
ابلیس در نفس ناطقه بشر است. از این منظر نیز می توان هویت ابلیسی
فلسفه را دریافت. و همچنین این حقیقت که وجود و رحمت امر واحدیست
زیرا وجودی جز خدا نیست که رحمت را بر خود نوشته است و آنکه خدا را
می خواند رحمت را می خواند و می یابد یعنی وجود را! پس فلسفه، ضد
وجود است بخصوص فلسفه وجود!
از کتاب "فطرت خدا و فطرت بشر " استاد علی اکبر خانجانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.