353- ولی بانیان و آشکار کنندگان فطرت الله از نفس بشر کسانی
بودند که خود را از مقام همسریت و پدریت خلع میکردند در عین
اشد عشق به همسر و فرزندان! که ابراهیم خلیل(ع) نخستین بانی
کامل این فطرت است و لذا در قرآن کریم دین ابراهیم دین حنیف
(پاک و خالص) خوانده شده است و همه مسلمانان امر شده اند که
پیرو این آئین باشند: "روی خود را بسوی خدا کن که اینست دین
پاک و حنیف و بدان که فطرت خدا همانست که فطرت بشر بر آن
استواراست و در این آفرینش هیچ تغییر و تبدیلی ممکن نیست..." سوره روم!
354- و بیهوده نیست که عمده مردمان قبل از ازدواج و تشکیل
خانواده از فطرت زنده تری برخوردارند و اکثر پلیدیها و معاصی
پس از تشکیل خانواده رخ میدهد. هر چند که در دین محمد، انسانی
که ازدواج نکرده (به عمد) انسانی ناقص است و محمدی محسوب
نمیشود و اساس ارزش در بی گناهی نیست بلکه در توبه است.
پس باید درک کرد که معصومیت انبیاء و اولیای الهی نیز مطلقاً
از آن جنسی که عوام و اکثر علمای قشری می پندارند نیست.
بقول شاعر: بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است!
همانطور که آیه فطرت میفرماید فطرت الهی بشر مقام غیر قابل
تبدیل بودن نفس اوست و غیر قابل تأویل بودنش در غایت علم
تأویل در وادی وحدت وجود که در نفس واحده رخ می دهد با عالم
و آدمیان! زیرا وقتی انسانی با جهان هستی یکی شد دیگر نیازی
به تبدیل ندارد زیرا غیری نیست. پس عصمت مقام الحاق به احدیت
ذات است در غایت تأویل وجود مخلوقی به حضرت خالق! و این
فنای "خود" است پس غیر از میان رفته است. پس خطاناپذیری
حاصل چنین مقامی است زیرا اصلاً اراده فردی در اراده حق منحل
گشته است و همه افعال چنین فردی عین فعل الهی است هر چند که
در چشم مردمان ناحق آید.
از کتاب " فطرت خدا و فطرت بشر " استاد علی اکبر خانجانی
بودند که خود را از مقام همسریت و پدریت خلع میکردند در عین
اشد عشق به همسر و فرزندان! که ابراهیم خلیل(ع) نخستین بانی
کامل این فطرت است و لذا در قرآن کریم دین ابراهیم دین حنیف
(پاک و خالص) خوانده شده است و همه مسلمانان امر شده اند که
پیرو این آئین باشند: "روی خود را بسوی خدا کن که اینست دین
پاک و حنیف و بدان که فطرت خدا همانست که فطرت بشر بر آن
استواراست و در این آفرینش هیچ تغییر و تبدیلی ممکن نیست..." سوره روم!
354- و بیهوده نیست که عمده مردمان قبل از ازدواج و تشکیل
خانواده از فطرت زنده تری برخوردارند و اکثر پلیدیها و معاصی
پس از تشکیل خانواده رخ میدهد. هر چند که در دین محمد، انسانی
که ازدواج نکرده (به عمد) انسانی ناقص است و محمدی محسوب
نمیشود و اساس ارزش در بی گناهی نیست بلکه در توبه است.
پس باید درک کرد که معصومیت انبیاء و اولیای الهی نیز مطلقاً
از آن جنسی که عوام و اکثر علمای قشری می پندارند نیست.
بقول شاعر: بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است!
همانطور که آیه فطرت میفرماید فطرت الهی بشر مقام غیر قابل
تبدیل بودن نفس اوست و غیر قابل تأویل بودنش در غایت علم
تأویل در وادی وحدت وجود که در نفس واحده رخ می دهد با عالم
و آدمیان! زیرا وقتی انسانی با جهان هستی یکی شد دیگر نیازی
به تبدیل ندارد زیرا غیری نیست. پس عصمت مقام الحاق به احدیت
ذات است در غایت تأویل وجود مخلوقی به حضرت خالق! و این
فنای "خود" است پس غیر از میان رفته است. پس خطاناپذیری
حاصل چنین مقامی است زیرا اصلاً اراده فردی در اراده حق منحل
گشته است و همه افعال چنین فردی عین فعل الهی است هر چند که
در چشم مردمان ناحق آید.
از کتاب " فطرت خدا و فطرت بشر " استاد علی اکبر خانجانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.