امید
دریغ از ذره ای شعور و وجدان، افسوس از ذره ای عهد و وفا، هزار دریغ از ذره ای دین و صدق و هزاران دریغ از ذره ای روح و احساس. آیا بشر همواره این چنین بوده است؟ فقط به معجزه ای که هزاران بار از کل معجزات پیامبران برتر باشد می توان امیدی داشت و من دارم، بطرزی مالیخولیائی و بغایت مأیوسانه. امید آنگاه معنا دارد که مطلقاً هیچ نشانی از امید دیده نشود. و من بدینگونه امیدوارم. امید من کمال یأس من است. من بطرز امیدوارانه ای مأیوسم و بطرز مأیوسانه ای امیدوارم. و البته امید من به فراسوی جهان است شاید هم فقط عدم است که امید من است. شاید فقط به عدم امیدوارم. به اینکه بالاخره همه چیز تمام و نابود می شود. امید من به آنسوی نابودی است. مرا هنوز پس از نابودی هم امیدوار خواهید یافت. هیچکس نمی تواند مرا مأیوس کند حتی خدا. خداوند را نیز منم که امیدواری می بخشم. من امید خدایم.
از کتاب خاطرات حواس ص 69
دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net
نشانی تلگرام: khodshenasi4@
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.