لالائی شیطان
تا حد ممکن بایستی از صنعت و فرآورده هایش فاصله گرفت و همچون آتش دوزخ از آن برحذر بود خاصه از سیاست و طب و هنرش، که سه غارتگر اندیشه و جان و دل آدمی می باشند، یعنی از حکومت و طب و تلویزیون. یعنی بایستی از نانی که در دست حکومت است گذشت و از جانی که در دست پزشک است و از تفریحی که در نزد تلویزیون است. هر چه که این فاصله بیشتر باشد فاصله انسان با خودش کمتر است و امکان خیزش و رستگاری فراهم تر می آید. یا انسان از صنعت می گذرد و یا صنعت از روی نعش انسان می گذرد. و مابقی راهها همگی خودفریبی های مالیخولیائی حاصل از روانشناسی و فرهنگ و فلسفه ای است که صنعت برای پیروانش تدارک می بیند تا آنها را در ادامه این اطاعت محض تسکین دهد، لالائی شیطان است، چه سفسطه های کریشنامورتی باشد و چه قصه های کاستاندا و چه اشعار افیونی صوفی مسلکی رذیلانه و چه نئوبودائیسم صنعتی دست پخت آمریکا و انگلیس. همه راه علاجهائی که کاری به روش زندگی انسان نداشته باشد و وی را در آنچه که می خورد و می کند تقویت نماید ضد انسان است و به عذابهائی فوق عذاب منجر می شود. با قطع ارتباط با تلویزیون و طبیب و حکومت بخش عمده و بنیادی عذابها و زنجیرها از بین می رود و امکان بخود آمدن پدید می آید. اینها علاج نیست بلکه پیش شرط واجب بر علاج است که قدرت نجات را پدید می آورد. انسان صنعتی انسانی تحلیل رفته و ضد نجات است. انسان بایستی زشتی و شرارت خود را ببیند تا میل به نجات یابد و برای این کار بایستی بخود بازگردد تا اصلاً بتواند خود را ببیند. انسان صنعتی فقط احساس درد و زجر و ناتوانی و نابودی می کند و همین. و طالب مسکن است و نه درمان. صنعت با همه دستاوردهایش در عرصه علم و فرهنگ و هنر و طب و سیاست و رفاه فقط و فقط مسکن است: افیون!
از کتاب اینست انسان تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 88
همه کتاب های صوتی و متنی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net
نشانی تلگرام: akharozzaman2@
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.