انفجار تضادها و پوچی ها در آخرالزمان:
آنکه می خواهد همواره در چشم دیگران آدمی مهربان و صادق و ایثارگر و خردمند و خوشبخت جلوه کند مشغول نبردی مستهلک کننده با حقیقت نفس خویشتن است و در این نبرد با حق، رنجور و دیوانه می شود زیرا تعادل ( عدالت ) را از دست می دهد و به ناگاه در حین عشق و ایثار دست به جنایت می زند و رسوا می شود و این جنایت اجتناب پذیر است و آن نبرد با حق را درهم می شکند و وجود را متعادل می سازد. دیالکتیک همان میزان تعادل در وجود بشر است: تعادل بین خیر و شر، مهر و قهر، خوشبختی و بدبختی، جهل و علم، مرگ و زندگی و بقا و فنا و ماده و معنا. و آنکه دیالکتیک را می شناسد به تعادل می رسد و از افراط و تفریط می رهد و دست از ستمگری و ستم بری که دو روی جهالت است بر می دارد. دیالکتیک «میزان» است و به این میزان وجود، فقط بواسطه معرفت نفس می توان رسید.
**
نفس در ذات خود یگانه است و در ظهور و برون افکنی اش دوگانه و نهایتاً پوچ است و تا این پوچی تا به غایتش آشکار نشود یگانگی اش رخ نمی نماید و دیالکتیک رسالت دارد تا این واقعه را ممکن سازد بواسطه کالاهایش: دانش، تکنولوژی، سیاست، اقتصاد، هنرها و فلسفه و ایدئولوژی ها. و آخرالزمان که به لحاظی همان عرصه ظهور دیالکتیک دیالکتیک در حیات مادی بشر است لذا عرصه انفجار تضادهاو پوچی هاست و نیز نهایتاً عرصه ظهور انسان کامل و یگانه که در وادی مکان - زمان قرار دارد و ناجی بشریت از قهقرای نیهیلیزم است.
از کتاب الحاقه تألیف استاد علی اکبر خانجانی
@khodshenasi4
nooreomid.net
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.