آدمی وقتی حقیقتی را انکار یا تحریف می کند یعنی دروغ می گوید
قصد دارد که یک ادعای کاذب و احساس توهمی و هویت خلاف واقعیتی
که از خودش در نزد خود یا دیگران ساخته را حفظ و حراست نماید.
پس هر دروغی جدید ناشی از یک دروغ قبلی است که انسان بخود یا دیگران
گفته است. کسی که حق حیات و هستی موجود و واقعیت جاری زندگیش
را درک نمی کند و آنرا ناحق می پندارد و در شأن خود نمی داند در آن واحد
دست به تحریف و تبدیل و تکذیب واقعیات بیرونی می زند و به خلق یک هویت
توهمی از خودش در ذهن خود! این هویت توهمی و مالیخولیائی که فرد مستکبر
از خودش در چشم و ذهن خود می سازد کارگاه دائمی کذب و انکار واقعیات
بیرونی است زیرا هر چیزی که در تأیید این مالیخولیا نباشد انکار و تحریف می شود
و متهم و لعن می گردد. این هویت توهمی مالیخولیائی یک خناس، جن یا -
شیطان است که نفس فرد متکبر را اشغال کرده است: "شیطان به امر خداوند
بسوی هر انسان متکبر و کذاب می آید تا رسوایش سازد..." قرآن کریم -
از کتاب " دائرة المشارق و المغارب ربوبی"دیالکتیکهای قرآنی" استاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.