2395- حال بازگردیم به آن زن و شوهری که مظهر اشد اضداد و وحدت
اضدادند: مردی پاک با زنی هرزه، مردی مؤمن با زنی کافر، مردی فاسق با
زنی عفیف، مردی احمق با زنی زیرک وو...!؟ و این ظهور ضد خود از خود است
زیرا هر خودی در عرصه ظهور ضد خود است و می دانیم که باز طبق قول الهی
زن از باطن مرد بیرون آمده است پس ضد اوست. چرا ضد یکدیگرند؟ تا بخود آیند
و بیندیشند و بیدار شوند و بفهمند که چیستند و از کجا آمده و به کجا می روند و
اصلاً وجود داشتن یعنی چه! پس مبدأ و معاد هر قدر و معنا و ارزشی جز فهمیدن
و شناختن و معرفت وعلم و حکمت یافتن نیست و این همان وجود یافتن است و
وجود امری احدی و مطلق و فراسوی هر دوگانگی و تناقض است ولی از نردبان
تناقضات بتدریج درک می شود. یگانگی هم جز بواسطه دوگانگی فهم نمی شود!
از کتاب " دیالکتیک دیالکتیک " استاد خانجانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.